
امشب برايت مي نويسم
امشب که شبي است ساکت و زيبا
چشمانم را مي بندم
لبخند مي زنم
لبخند ميزنم به شکوه اين شب
که به ياد توام باز
وباز ... و هميشه.
مي انديشم آيا لحظه اي هست که به ياد تو نباشم؟
مي انديشم به وقت اندوه ...
به وقت گريه ...
به وقت دلتنگي ...
به وقت خنده ...
و مي بينم
که يادم چه وفادار بوده به يادت.
امشب برايت مي نويسم
امشب که از روحم به من نزديکتري
مينويسم که دوستت دارم.
آه خدايا!
اين دوست داشتن را چقدر دوست دارم
دوست دارم نفسم
نظرات شما عزیزان:
|